تصميم كبري
عزيزم سلام (13 ماه و 9 روز) ديگه الان به خونه جديد نقل مكان كرديم .اما شما خيلي اذيت شدي و منم دست تنها بودم و بابايي بود فقط شما هم نميدونم چرا گوشت عفونت كرده و همش در حال گريه هستي . واقعا سخت شده نگهداري از شما با اين جابجايي . مامان جون هم چند وقته گفته ديگه نميتونه شما رو نگه داره منم نمي خوام شما رو بذارم مهدكودك واسه همين بهم گفتن از كار برگردم . منم به اداره اعلام كردم و منتظر روزي هستم كه بگن ديگه نيام اداره . تصميم خيلي سختيه . مديراداريمون خيلي از عواقب بد اين كاربرام گفت ومنم بهشون گفتم:ا ين تنها راهم و اشتباه ترين تصميممه . اگه مامان جون ميتونست شما رو نگه داره من كارم رو ترك نميكردم اما حالا اون بنده خدا هم مشكل...
نویسنده :
زويا
10:26