خوب و بد
پدرم روزت مبارك
بدش :دوستان عزيزم اين چند وقت كه نبودم خيلي گرفتار بودم روزاي سختي بود جوجه نازم دو هفته بيمار بود .
اما خدارو شكر بهتر شده .(دمتر گفت حساسيت گرفته و دستور بستري داد منم گريه كردم گفت سه روز ديگه خوب نشد بايد ببريش .منم تو خونه مراقبت كردم و خداروشكر بهتر شدي)
خوبش : با اينكه جوجه نازم وزنش بخاطر بيماري كم شد اما از روز چهارشنبه 9 ارديبهشت ديگه سينه خيز نميره قبلا يكي دو قدم رو دستاش ميرفت بعد ديگه سينه خيز ميرفت اما حالا ديگه درست ميخزه روي چهار دست و پا و حدود ده ثانيه مي ايسته و پنج شش قدم راه ميره اما چون سريع ميره كنترلش رو از دست ميده و مي افته و من و باباش با فاصله يك متر يا بيشتر از هم ميشينيم و باهاش تمرين ميكنيم . اما فكر ميكنم اين راه رفتنش زودتر از چهار دست و پا رفتنش بود .چند روز پيش ديدم به پشتي خودش رو گرفته و بلند شده و چرخيده و دستش رو ول كرده و داره مي ياد طرفم .منم تو آشپزخونه بودم و يهو ترسيدم يواش رفتم طرفش و گرفتمش كه نخوره زمين . چند باري هم با باسن خورده زمين كه عزيزم دردش گرفته و يكم گريه كرده . خداياااااااا شكرت .خيلي هم دوست داره راه رفتن رو و ميخنده و مي خواد تشويقش كنيم .
پس ميتونم بگم تاتي كردن و خزيدنش دوازده ماه و نيمه بوده .
دقيقا وقتي از يكسال رد شد خيلي چيزها تغيير كرد . دقيقا ميفهمه چي ميگم . كلي هم با خودش حرف ميزنه . من بهش ميگم چايي ميخواي يا ميوه مي خواي يا هر چي ازش ميپرسم جوابش اگه مثبت باشه سرش رو به علامت مثبت بالا پايين ميكنه .خدايا ممنون