مرواريد
29 دي ماه بالاخره بعد از يك هفته بي قراري و گريه هاي روز و شبت دندون كوچولوت در اومد.اما اين يك هفته علائم سرماخوردگي داشتي و من حتي فكرش رو هم نميكردم . صبح كه داشتم آماده ميشدم برم سر كار تو عزيزم تو روروئك بودي و افتادي و گريه كردي بغلت كردم و يك مرواريد كوچولو ديدم اما بازم شك داشتم كه غروب مطمئن شدم و به بابايي گفتم و بعدش من و بابايي كلي ذوق كرديم .دندون دومي پايين هم يكم ديده ميشه . واسه جشن دندونيت همه چيز آماده هست چون از قبل محرم دنبال آماده كردن همه چيز بودم .فقط بايد تو هفته بعد جشن رو برگذار كنيم . اميدوارم خوب بشه .
نویسنده :
زويا
9:33