هديه خدا محمدرضاجونهديه خدا محمدرضاجون، تا این لحظه: 10 سال و 25 روز سن داره

جوجه جون من

عكس آوردم

1394/6/22 8:00
نویسنده : زويا
190 بازدید
اشتراک گذاری

يكم عكس آوردم حالا نميدونم هر عكسي رو تو پستاي مربوط به خودش بذارم و پستا رو تكميل كنم يا يك پست جديد بذارم .

شايد دومي بهتر باشه . خلاصه كه دير دير فردا عكسه در اين مكان نصب ميشود . ايندفعه قولم قوله .

يكم از سيسمونيت ( كمد و دراور رو بابايي ساخته )

اولين عكست تو بيمارستان ( چشم ماماني و دكتر و دور ديدن اينجوري پسرم و بستن)93/1/31 ساعت 11 ظهر

اين دو عكس ماله روز بعد كه مرخص شديم اومديم خونه (93/2/1)

اين عكس رو عمه كوچيكه گرفته ميخواستن برن مشهد گفتن واسه عمه بزرگه ببريم يك ماه و نيمه هستي گلم .

براي اولين بار رفتيم مهموني خونه مامان جون و خاله جون بعد از 40 روزگي

دو ماهگي جوجه طلا

سه ماهگي عسل طلا

4 ماهگي جوجه طلا (‌اسباب بازي مامان جون ساز)‌

5 ماهگي پسر طلا

عكس بالا خونه مادر بزرگ با نوه هاي پسري و دختري.

وقتي از مشهد برگشتيم قبل 6 ماهگي هر چي لباس برات خريدم اونجا برات كوچك بود چون تا توي پاساژ يا مغازه ميرفتيم گريه ميكردي بابا هم تو رو ميبرد تو خيابون و منم با عجله خريد ميكردم همشون كوچك دراومدن.

اينم نمونش

پنج تا شش ماهگي

مامان فداي خنده هات هميشه بخندي گلم

پسر دايناسوري

محرم حسيني پسرم سقا شده . درست شش ماهه انشالله هميشه علي اصغر امام حسين (ع)‌ياورت باشه عزيزم .

پسندها (1)

نظرات (0)