هديه خدا محمدرضاجونهديه خدا محمدرضاجون، تا این لحظه: 10 سال و 26 روز سن داره

جوجه جون من

عكس بالاخره عكس

1394/5/11 8:33
نویسنده : زويا
161 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مادر :

مامان عاشقته پسرم .

اسفند و فروردين كه رفتيم آتليه عكس گرفتيم ، عكساي اسفند رو تحويل گرفتيم اما عكس آخري موند تا اينكه هفته اول مرداد رفتيم با شرمندگي عكس رو بگيريم . عكساي خام رو گفت گذاشتم رو سي دي اما فقط عكس

آخري بودبازم بدك نيست .

 

 

در آخر هم يك عكس از دو ماهگي جوجه عسل

اينجا اولين باري بود كه ميخواستيم بريم دار القرآن عزيزم . همه منتظر بودن تا ببيننت .

اين روزهاي جوجه :

جوجه من تو اين روزها عادت كرده شيشه رو به دندوناش ميگيره و راه ميره ، عقب عقب ميره با همون شيشه و ميچرخه دور خودش تا سرش گيج ميره  و مي افته يا قل ميخوره و بعضي وقتا گريه ميكنه بعضي وقتها هم ميخنده .

پنجشنبه 8 مرداد بالاخره بعد از دو سال موفق شدم عموها و عمه ها رو به مناسبت خونه جديد و اومدن عمه وسطي از مشهد دعوت كنيم براي ناهار . خدا خير بده عمه رو اگه كمكم نكرده بود واسه ناهار درست كردن با اون گريه ها و بهانه گيريهاي اون روز شما مهمونا بدون ناهار ميموندن . خدا رو شكر همه چي خيلي خوب برگزار شد . مرسي عمه خيلي دوستت دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)