اندراحوالات جوجه
جوجه طلا اين روزهاهم مثل روزهاي ديگه ميگذره.تو اسفنديمو داريم به عيد نزديك ميشيم و يكروز نشد درست و حسابي بريم بيرون خريد . دو بار باهات رفتم خريد با وجود 4 تا بادي گارد اما با بهونه گيريات حدود 30 تومن اضافه كارت كشيدم و منم چقدر جوش ميزدم مثل ماماناي خوب خوب خوب قربون صدقت ميرفتم و تو دلم ميخواستم بپرم از شدت خوشحالي خيلي فشارت بدم خخخخخخخخخخخخخخخ اما اشكال نداره شد بلا گردون فندوق كوچولو.
امروز صبح عليرغم حضور پر قدرت خورشيد در اين لحظه اثري ازش نيست .
همش هم قصد دارم ببرمت آتليه كه نميشه بابا جونت وقت نداره !!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟نميدونم بعدا چي ميخواد جوابت رو بده.؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عزيزم هنوز هيچ كدوم از اسباب بازياش رو خراب نكرده اما يكي بجاش اين كار رو ميكنه اونم باباشه . اول كه لاستيك ماشين ديوونتو خراب كرد بعدم لاستيك روروئكت رو شكست .بعدم اگزوز ماشينت رو در آورد . اي باباي خرابكار .
دو سه بار مجبورت كردم سينه خيز بري خوب بلدي اما تنبلي پسملم تنبل . چقدر ننه من غريبم بازي در آوردي اما من ديگه تصميم گرفتم كه بهت توجهي نكنم تا بتوني يكم به اون دست و پاي تپلت تكوني بدي .
منم ميبرمت آقا دكتر كه دعوات بكنه .
نه خانوم دكتر دعوات بكنه
دايره لغات جوجه
ماما- بابا- مه مه با گريه وقتي گشنته و ما از خونه مامان جون تو رو آورديم خونه . بووووو ( هيتر برقي رو كه ميبيني يكم دستتت رو جلو مي ياري بعدم دستت رو ميكشي ميگي بو)
پووووووورتتتتتتتتت( وقتي هم كه غذات رو خوردي و سير شدي لقمه هاي بعدي رو با صداي پورت و با كلي آب ميريزي بيرون و منتظري برات دست بزنم اما من كه آدم الكي نيستم اين كار رو نميكنم . فقط مونده تو صورت ملت بري توف كني .)
با صداي ترانه يا آيت الكرسي صبح خودت هم شروع به هم خوني ميكني و نوا سر ميدي .
اداي پو تو گوشي خاله ستاره رو هم در مي ياري و همونجوري دهنت رو باز و بسته ميكني و صداش زو در مي ياري .
از تابت خوشت اومده . هنوزم شبهاقبل خواب داستانات رو هم گوش ميدي .
هنوزم با شيشه ميخوابي .
الان ديگه وقتي اسم اشياء رو ميگم ميفهمي و نگاهشون ميكني و تقريبا ديگه ميتوني منظورت رو بهم بفهموني .مامان جون ميگه خيلي باهوشي و هر چيزي رو با يكبار ديدن انجام ميدي اما تنبلي تو حركت شايدم بخاطر وزنت هست عزيزم .
از ديروز سعي ميكنم كه يكم ازت دورتر بشينم تا وابستگيت كمتر بشه . عكسها هم طلبتون
اگه بتونم عكسها رو از چنگ بعضيا در بيارم . قول ميدم بعد تعطيلات عيد دست پر برگردم .
تا بابايي از پشت فرمون ميره خريد مغازه ميري وايميستي فرمون رو ميگيري و بعدم كه بابا مي ياد نميذاري بشينه منم ميگم بپر صندلي عقب . بابايي هم هي حرص ميخوره هي حرص ميخوره ميگه نيومده جاي منو گرفتي!!!!!!!!!خلاصه كه كلي بابايي سوكس ميشه .
دس دسي و باي باي و در زدن و ناي ناي كردن رو كه هم دير وقته داري انجام ميدي .
باي باي با هر كسي نيمكني بيشتر با منو خاله بهاره .
ناي ناي هم دست راستت رو بالا ميري و انگشتات رو مشت ميكني و باز ميكني .اين كار رو فكر كنم از هفت ماهگي ميكردي من ميخواستم بهت بشكن زدن ياد بدم كه اين كار رو كردي .
غذات رو هم خوب ميخوري - موز رو قبلا ميخوردي اما الان مي يارم روت رو بر ميگردوني با يك حركت فوق حرفه اي يكم به لبت ميمالم تو هم خوشت مي ياد و بقيش رو ميخور ي .ما اينيم ديگه
قلقلكي هم هستي مخصوصا از ناحيه بغل و پشت بازو (از وقتي خيلي كوچولو بودي)فقط كافيه صورتم نزديك اون ناحيه بشه غش ميكني از خنده و منم هر روز ميخندونمت اما زياد نه مبادا دلت درد بگيره تو هم با قدرت تمام موهام رو ميكشي .
تا پست بعدي به خدا ميسپارمتون اميدوارم پر از عكس باشه پست بعديم .