هديه خدا محمدرضاجونهديه خدا محمدرضاجون، تا این لحظه: 10 سال و 26 روز سن داره

جوجه جون من

اندراحوالات جوجه

1393/12/19 11:34
نویسنده : زويا
120 بازدید
اشتراک گذاری

http://zibasaz.niniweblog.com/

جوجه طلا اين روزهاهم مثل روزهاي ديگه ميگذره.تو اسفنديمو داريم به عيد نزديك ميشيم  niniweblog.comو يكروز نشد درست و حسابي بريم بيرون خريد . دو بار باهات رفتم خريد با وجود 4 تا بادي گارد اما با بهونه گيريات حدود 30 تومن اضافه كارت كشيدم و منم چقدر جوش ميزدم مثل ماماناي خوب خوب خوب قربون صدقت ميرفتم و تو دلم ميخواستم بپرم از شدت خوشحالي خيلي فشارت بدم niniweblog.comخخخخخخخخخخخخخخخ اما اشكال نداره شد بلا گردون فندوق كوچولو.

امروز صبح عليرغم حضور پر قدرت خورشيد در اين لحظه اثري ازش نيست .Emoticon

همش هم قصد دارم ببرمت آتليه كه نميشه بابا جونت وقت نداره !!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟نميدونم بعدا چي ميخواد جوابت رو بده.؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عزيزم هنوز هيچ كدوم از اسباب بازياش رو خراب نكرده اما يكي بجاش اين كار رو ميكنه اونم باباشه . اول كه لاستيك ماشين ديوونتو خراب كرد بعدم لاستيك روروئكت رو شكست .بعدم اگزوز ماشينت رو در آورد . اي باباي خرابكار .niniweblog.com

دو سه بار مجبورت كردم سينه خيز بري خوب بلدي اما تنبلي پسملم تنبل . چقدر ننه من غريبم بازي در آوردي اما من ديگه تصميم گرفتم كه بهت توجهي نكنم تا بتوني يكم به اون دست و پاي تپلت تكوني بدي .

منم ميبرمت آقا دكتر كه دعوات بكنه .شکلک متحرک پرستار

نه خانوم دكتر دعوات بكنه

دايره لغات جوجه

ماما- بابا- مه مه با گريه وقتي گشنته و ما از خونه مامان جون تو رو آورديم خونه . بووووو ( هيتر برقي رو كه ميبيني يكم دستتت رو جلو مي ياري بعدم دستت رو ميكشي ميگي بو)

پووووووورتتتتتتتتت( وقتي هم كه غذات رو خوردي و سير شدي لقمه هاي بعدي رو با صداي پورت و با كلي آب ميريزي بيرون و منتظري برات دست بزنم اما من كه آدم الكي نيستم اين كار رو نميكنم . فقط مونده تو صورت ملت بري توف كني .)‌

با صداي ترانه يا آيت الكرسي صبح خودت هم شروع به هم خوني ميكني و نوا سر ميدي .Orange smiley 001

اداي پو تو گوشي خاله ستاره رو هم در مي ياري و همونجوري دهنت رو باز و بسته ميكني و صداش زو در مي ياري .

از تابت خوشت اومده . هنوزم شبهاقبل خواب داستانات رو هم گوش ميدي .niniweblog.com

هنوزم با شيشه ميخوابي .niniweblog.com

الان ديگه وقتي اسم اشياء رو ميگم ميفهمي و نگاهشون ميكني و تقريبا ديگه ميتوني منظورت رو بهم بفهموني .مامان جون ميگه خيلي باهوشي و هر چيزي رو با يكبار ديدن انجام ميدي اما تنبلي تو حركت شايدم بخاطر وزنت هست عزيزم .

از ديروز سعي ميكنم كه يكم ازت دورتر بشينم تا وابستگيت كمتر بشه . niniweblog.comعكسها هم طلبتون

اگه بتونم عكسها رو از چنگ بعضيا در بيارم . قول ميدم بعد تعطيلات عيد دست پر برگردم .

تا بابايي از پشت فرمون ميره خريد مغازه ميري وايميستي فرمون رو ميگيريniniweblog.com و بعدم كه بابا مي ياد نميذاري بشينه منم ميگم بپر صندلي عقبniniweblog.com . بابايي هم هي حرص ميخوره هي حرص ميخوره ميگه نيومده جاي منو گرفتي!!!!!!!!!niniweblog.comخلاصه كه كلي بابايي سوكس ميشه .Orange smiley 014

دس دسي و باي باي و در زدن و ناي ناي كردن رو كه هم دير وقته داري انجام ميدي .

باي باي با هر كسي نيمكني بيشتر با منو خاله بهاره .

ناي ناي هم دست راستت رو بالا ميري و انگشتات رو مشت ميكني و باز ميكني .اين كار رو فكر كنم از هفت ماهگي ميكردي من ميخواستم بهت بشكن زدن ياد بدم كه اين كار رو كردي .

غذات رو هم خوب ميخوري - موز رو قبلا ميخوردي اما الان مي يارم روت رو بر ميگردوني با يك حركت فوق حرفه اي يكم به لبت ميمالم تو هم خوشت مي ياد و بقيش رو ميخور ي .ما اينيم ديگهOrange smiley 002

قلقلكي هم هستي مخصوصا از ناحيه بغل و پشت بازو (‌از وقتي خيلي كوچولو بودي)فقط كافيه صورتم نزديك اون ناحيه بشه غش ميكني از خنده و منم هر روز ميخندونمت اما زياد نه مبادا دلت درد بگيره تو هم با قدرت تمام موهام رو ميكشي .Orange smiley 013

تا پست بعدي به خدا ميسپارمتون اميدوارم پر از عكس باشه پست بعديم .

پسندها (1)

نظرات (0)