ده ماه تمام شد
ده ماه تمام شد سلام عشق مامان با هزارررررررررر بوس و آرزوي خوبببببببببببببببببببب
تنها ثمره من در زندگي اين دنيام تويي . من فقط براي تو زنده ام و عاشقتم پس بدون كه بي تو ميميرم عزيزم. عاشقته ماماني . فقط عاشق توووووووووووووو
ده ماه تمام شد . وقتي تك تك روزها يادم مي ياد خيلي دير و سخت گذشت اما وقتي اين ده ماه رو كلي نگاه ميكنم مثل يك چشم برهم زدن بود عزيز دلم .سخت به اين معني كه با گريه ها و نق نق ها و تنهايي ها دست و پنجه نرم ميكردم . مامان عاشقته اما كاش يكم كمتر گريه ميكردي .
نمي دونم چرا هميشه بهانه گيري ميكني اميدوارم هر چي كه بگذره بهتر بشي گلم مامان عاشقته . دوست دارم بيشتر بخندي و شاد باشي عزيزم من از شادي تو شادم .پس بخند و هميشه بخند. 
اين روزها فهميدم بهانه گيريهاي تو از تنهاييه دوست داري دور و برت شلوغ باشه و به بازي بچه ها نگاه كني . 
اين روزها هوا خيلي بده منم نميتونم تو رو پارك يا بيرون ببرم دعا ميكنم زودتر هوا خوب بشه و بتونيم با هم بيرون بريم و تو سرگرم بشي.
ديروز (2 اسفند ) هوا خيلي بد بود طوفان و خاك من خيلي نگرانت بودم كه نترسي از صداي طوفان امروز هم باد هست . پارسال اين موقع كه تو دل ماماني بودي كلي برف اومد و بارون بود خيلي خوب بود
كاش اين روزاي باقي مونده فرجي بشه حداقل يك بارون حسابي بياد.
كارها و كلمات جوجه در ماه دهم
عزيزم ديروز كمي حالت چهار دست و پا به خودت گرفتي بجنب ديگه تنبل تپل مامان هر روز منتظر ديدن پيشرفتت هستم .خيلي دوست دارم هر روز يك كار جديد انجام بدي . اميدوارم اون روزا زودتر بيان.وقتي ميگم با خوشحالي دست دست شروع ميكني به دست زدن و موقع خدافظي دست رو بصورت باي باي تكون ميدي .
يكروز ماشينت رو زوي زمين ميكشيدم و بالا سرت ميگرفتم چرخاش ميچرخيد و منم با هيجان ميكفتم بگيرش آفرين آفرين و تو دستت رو ميزدي به چرخاي ماشين منم برات دست ميزدم با هيجان و شادي بعد چند بار كه اين كار رو كردم دست زدن رو ياد گرفتي .ديگه توي جشن دندونيت حرفه اي دست ميزدي .خيلي روزش خوشحال بودم كه دست زدن رو ياد گرفتي اما قبلش دست ميزدي اما فقط دو دست رو به هم ميزدي و انگشتات رو تو هم چفت ميكردي .
اين روزا واسه خودت حرف ميزني و من نميدونم چي ميگي شعر ميخوني وقتي كتابات تو دستته و منم برات شعر ميخونم بابا ، ماما ، كغغغغغغغغغغغغغ ، پوفففففففففففففففف ميگي اي بابا هم ميگي اونقدر قشنگ كه دوست دارم درسته قورتت بدم البته وقتي كلافه اي و هنگام نق زدن ميگي اي بابا .
اين روزا خيلي با هم ميخنديم و من همش زير گلو و لپت رو بوس هاي ادامه دار ميكنم و تو هم قش قش ميخندي .هميشه بخندي گلم . طبق معمول به تي وي هيچ علاقه اي نداري .وقتي صداي حيوونا رو در مي يارم كلي ميخندي مخصوصا مرغ . از وقتي كوچولو بودي وقتي كسي خميازه ميكشيد يا خودت ميكشيدي هنوز تموم نشده بود بلند ميخنديدي و هنوز هم اين عادت رو داري.
نزديك در كه ميشي در ميزني يا در رو ميبندي و نگاه ميكني كه برات دست بزنم و تشويقت كنم .
كماكان با شيشه ميخوابي و هر دوساعت طبق عادت از خواب شب براي شيشه بيدار ميشي هنوز براش راهي پيدا نكردم عزيزان خواننده لطفا اگه كسي ميتونه در اين مورد كمكم كنه .ممنون
مامان جوني و خاله ها واسه عيد ميرن تهران و مشهد و من و تو تنها مي مونيم . بابا ميگه تو هم برو اما من ميترسم شما اذيت بشي واسه همين صبر ميكنم تا اگه خدا بخواد آخر تابستون برم .تا اون موقع خونه جديد هم رفتيم انشاءاله.
اين روزا بدجور بغلي شدي همش ميخواي تو بغل من باشي حتي وقتي نشسته هستيم .
ميدونم اين نتيجه سر كار رفتن من و دو تربيتي شدن تو هست ميدونم تقصيره منه .اما نميدونم چكار كنم . طبق معمول ده ماه گذشته فقط وقتي در طي روز يك ساعت ميخوابي ميتونم به كارها برسم بيشتر اوقات بي غذا مي مونيم منو بابايي و من سعي ميكنم تا بيدار نشدي كارهاي اصلي رو انجام بدم 
وقتي تو خوابي و من كارام رو انجام ميدم يك چيزي شبيه اينم 
تنها فرصت استراحت من شبه كه وقتي تو رو ميخوابونم ميخوابم و بعضي اوقات هم زودتر از اينكه تو بخوابي من بيهوش ميشم .
فقط چشمم به روزاي آينده هست كه بزرگتر و بزرگتر و بالنده تر ميشي. از الان بايد به فكر جشن تولدت باشم عزيزم .
از صبر و دقت در خوندن مطالب من و جوجه از شما متشكريم بازم به ديدن ما بياين .
اين عكس هم براي خالي نبودن عريضه مربوط به شش ماهگي جوجه نبات .
